هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
سلامٌ علی آل یاسین و طاها
سلامٌ علی آل خیر البرایا
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
کی میرود آن بهار خونین از یاد
سروی که برافراشته بیرق در باد
شانههای زخمیاش را هیچكس باور نداشت
بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است