قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
ای خداوندی که از لطف تو جاه آوردهام
زآنچه بودستم گرفته بارگاه آوردهام...
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت