قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت