امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت