قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت