میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش