گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش