ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت