گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
هستی ندیده است به خود ماتم اینچنین
کی سایهای شد از سر عالم کم اینچنین؟
برای لحظۀ موعود بیقرار نبودم
چنانکه باید و شاید در انتظار نبودم
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود