تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری