و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت