در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت