فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا