شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟
غروب غربت ما از چه رو پایان نمیگیرد؟
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا