سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
خونت سبب وحدت و آگاهی شد
این خون جریان ساخت، جهان راهی شد
علی زره که بپوشد، همینکه راه بیفتد
عجیب نیست که دشمن به اشتباه بیفتد
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت