سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین