قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین