بازآمدهای به خویشتن میطلبم
سیرآمدهای ز ملک تن میطلبم
تا برویم ریشهای چون تاک میخواهم که هست
نور میخواهم که هستی خاک میخواهم که هست
به زیر نمنم باران شقایقی ماندهست
کنار پنجره، گلدان عاشقی ماندهست
همیشه در میان شادی و غم دوستت دارم
چه شعبانالمعظم، چه محرّم دوستت دارم
کم نیست گل محمدی در باغش
گلهای بهشتند همه مشتاقش
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟