نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه