قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست