بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو