چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو