تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود