میشود دست دعای تو به باران نرسد؟!
یا بتابی به تن پنجرهای جان نرسد؟!
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
دشتی پر از شقایق پرپر هنوز هست
فرق دو نیم گشتۀ حیدر هنوز هست
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود