امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت