شنیده بود شهادت طنین گامت را
چه خوب داد خدا پاسخ سلامت را
سبزپوشا با خودت بخت سپید آوردهای
گل به گل هر جا بهاری نو پدید آوردهای
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
خم کرد پشت زمین را، ناگاه داغ گرانت!
هفت آسمان گریه کردند، بر تربت بینشانت!
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت