بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم