شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد