آخر ای مردم! ما هم عتباتی داریم
کربلایی داریم، آب فراتی داریم
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
همین است ابتدای سبز اوقاتی که میگویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که میگویند
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه
گلی که عالم از او تازه بود، پرپر شد
یگانه کوکب باغ وجود، پرپر شد