غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم