مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
یک پرده در سکوت شکستم، صدا شدم
رفتم دعای ندبه بخوانم، دعا شدم
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم