تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
بشکستهدلی، شکسته میخواند نماز
در سلسله، دستبسته میخواند نماز
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
کعبه اسم تو، منا اسم تو، زمزم اسم توست
ندبه اسمِ تو، شفا اسم تو، مرهم اسم توست
این چندمین نامهست بابا مینویسم؟
هر چند یادت نیست امّا مینویسم
با پای سر به سِیْر سماوات میرویم
احرام بستهایم و به میقات میرویم