ای به چشمت آسمان مهر، تا جان داشتی
ابرهای رحمتت را نذر جانان داشتی
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
باز در پردۀ عشاق صلایی دیگر
میرسد از طرف کربوبلایی دیگر
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد