پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
از هالۀ انتظار، خواهد آمد
بر خورشیدی سوار خواهد آمد
هرچند نفس نمانده تا برگردیم
با این دل منتظر، کجا برگردیم؟
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد