پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد