پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی