عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست