او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
صبحی دگر میآید ای شب زندهداران
از قلههای پر غبار روزگاران
ما را دلیست چون تن لرزان بیدها
ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان