ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم