ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام