خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست