یک بار رسید و بار دیگر نرسید
پرواز چنین به بام باور نرسید
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
اگرچه باغِ پر از لالۀ تو پرپر شد
زمین برای همیشه، شهیدپرور شد
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود