سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند