ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من