آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
پیش چشمم تو را سر بریدند
دستهایم ولی بیرمق بود
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند