امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم