عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها