سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟