همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر