عید آمده، هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده